loading...
شهید بصیر
راضيه ايزدي بازدید : 3 دوشنبه 09 اردیبهشت 1392 نظرات (1)

 

حرکت بسوی بیرجند

لحظات انتظار در فرودگاه تهران جهت مسافرت به مشهد برای شرکت در تشییع جنازه! آری تشییع جنازه.. تشییع جنازه عزیزی از دیار کربلای حسین ع.. برادر احمد. برادری که به حق شهادتش کمر برادران او را شکست و فرمایش امام حسین ع را در شهادت برادرش ابوالفضل برایمان عینی کرد.

مثل اینکه تا دستمان به بدن پاک و پرخونش نرسد و بر جنازه و یا حامل پیکر آن عزیز بوسه نزند این خبر برایمان باور کردنی نیست.

نه من هنوز فکر میکنم احمد زنده است. البته زنده بودن به معنای جسمی و الا از نظر روحی ومعنوی او همیشه زنده خواهد بود که ما را ار آن درجات قرب و معنویت او جز بهره های اندکی که گاه در برخوردی با او از او ظهور میکرد خبری نیست. آنچه برای ما محسوس بود و خود احمد بعنوان یک وجود پربرکت و حماسه ای بود که میگویند دیگر ما را به آن وجود عزیز راهی نیست....

میگویند احمد دیگر در میان ما نیست . او به جمع پیامبران و اولیائ خدا رفته است.. آه آه  باور کردنی نیست.

تشییع  چه تشییعی؟

مگر چقدر این تشییع مهم است که با هواپیما میروی؟

درس را رها کردی؟گویا از خود بیخودی؟

مگر چه شده است؟

احمد

به شهادت رسیده است!

آری  احمد  احمدم

وبرادر عزیزم به خدا پیوسته است.

.......................

خاطره روز تشییع

امروز بیرجند عاشورایی بپا شد. عاشورای خون.خون فرزندی مظلوم و پاک از سلاله نبی اکرم.پاسدار اسلام سرداری رشید و فرماندهی لایق.

امروز بیرجند خون سخن گفت. سخن گفتن خون در آنجا که دیگر فریاد بجایی نمیرسدو باید با انتخاب شهادت به ادای رسالت پرداخت.امروز بیرجند در تشییع جنازه سخن گفت....

...........

و امروز ما پس از تشییع پیکر عزیزمان از بیرجند میرویم به این امید که دیگر به آن برنگردیم چرا که 

بعد از احمد دیگر بیرجند برای ما خیلی تنگ و تاریک است...مگر اینکه برای زیارت مزارش و مزار دیگر عزیزان گاه بیاییم و یا ......و یا هم اگر خدا بخواهد و لیاقتش را عنایت فرماید برای همجواری با احمد و پیوستن به او همچنانکه او رفت        

یاد و خاطره هر دو شهید بزرگوار حجه الاسلام و المسلمین محمد شهاب و دکتر سید احمد رحیمی گرامی باد

 منبع

راضيه ايزدي بازدید : 2 جمعه 30 فروردین 1392 نظرات (0)

 

سخنی با همه آنان که مرا می شناسند:

تقوای خدا پیشه کنید و خانه دل را برای او خلوت کنید. وقتی دل از یاد خدا غافل شد، آنگاه خدا شیطان می گردد و شما را تباه می کند. مطالعه در کتاب قلب سلیم و گناهان کبیره را به جوانان پیشنهاد می کنم امیدوارم از آن غافل نشوید.


 

 

 

 

سفارش می کنم شما را به تبعیت از امام امت که به راستی موهبتی آشکار از سوی خداست برهمه جهانیان اگر تمسک به فرمایشات ایشان در جامعه رو به تحلیل نرود یقیناً این مملکت شکست نخواهد خورد.

راضيه ايزدي بازدید : 3 جمعه 30 فروردین 1392 نظرات (0)

شهيد دكتر سيد احمد رحيمي :


 

1-          و ای شهیدان سوگند به نفس های آخرتان و سوگند به قلوب مصفا و به حق پیوسته تان و سوگند به آن لحظه جان دادن تان که بر صراط شما خواهیم ماند و یاد شما و راه شما را در گوشه دل تا ابد زنده نگه خواهیم داشت

 

راضيه ايزدي بازدید : 3 پنجشنبه 29 فروردین 1392 نظرات (0)

نقل از سید مهدی نوربخش:


در دبیرستان حافظ محصل سال چهارم بودم . درسهایم خوب بود . به خصوص زبان، آن روز امتحان ریاضی داشتیم . اولین کسی که ورقه را به دبیر داد من بودم . وارد راهرو که شدم احمد را دیدم. به طرفم آمد و پرسید : چطور بود ؟

سینه ای صاف کردم و مغرورانه گفتم : امتحان نسبتاً ساده ای بود با اینکه یک ساعت و نیم وقت داشتیم در عرض چهل و پنج دقیقه به سوالات جواب دادم . بعد رو به بچه هایی که دورم بودند کردم و گفتم :

- بچه ها فردا امتحان زبان است. هر کدام اشکالی دارید از من بپرسید. احمد که در سال سوم درس می خواند ورقه سوالات ریاضی را از دستم گرفت . هنوز یک ربع نشده بود که به تمامی سوالات جواب داد. وقتی پاسخهای صحیح و سرعت عملش را دیدم از تعجب دهانم باز ماند و از رفتار خودم خجالت کشیدم.

راضيه ايزدي بازدید : 2 پنجشنبه 29 فروردین 1392 نظرات (1)

زندگینامه شهید دکتر سید احمد رحیمی از دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

 

 

 

 

سال ۱۳۳۸ ه ش در شهر بیرجند خاندان رحیمی شاهد شکفتن غنچه ای دیگر از سلاله پاک پیامبر، بنام احمد بود . این مولود با برکت ایام طفولیت را در دامان مادری با تقوا سپری نمود و همپای پدر با شوری کودکانه در محافل مذهبی شرکت می کرد . با استعدادی سرشار وارد مدرسه شد و دوران ابتدایی و راهنمایی را هر ساله با رتبه ای ممتاز به پایان رساند.

همزمان با ورود به دبیرستان با تعمق به کسب معارف دینی روی آورد و از این سرچشمه همسالانش را نیز بهره مند می ساخت. روحیه مذهبی و هوش و ذکاوت احمد ، او را از همکلاسیهایش ممتاز می کرد به نحوی که در همان آغازین دوران جوانی مریدان زیادی یافت. او از جمله نادر جوانانی بود که پیش از سن هجده سالگی اکثر کتابهای استاد مطهری را عمیقاً مطالعه کرده و خطوط منحرف از اسلام را می شناخت . در دبیرستان انشاهای سیاسی می نوشت و به دلیل همین بی پروایی بارها مورد عتاب قرار گرفت.

احمد در سال ۱۳۵۶ دوره دبیرستان را با نمرات عالی به پایان رسانید و در حالیکه بیدل و بی تاب در جاده های خلوت خلوص ، عشق به تحصیل در حوزه علمیه قم را در سر می پروراند به اصرار خانواده در کنکور شرکت کرد و در رشته پزشکی دانشگاه تهران با رتبه درخشان پذیرفته شد.

پایبندی احمد به مبانی اسلام و دلسوزی اش نسبت به محرومین موجب شد تا فعالیت های مذهبی ـ سیاسی را در دانشگاه به گونه ای تشکل یافته دنبال کند.

با وزیدن نسیم انقلاب به فعالیت هایش علیه رژیم وسعت بخشید و برای انتقال اعلامیه ها از تهران چهره و نوع پوشش خود را تغییر می داد. او در راهپیمایی های تهران و مشهد و بیرجند حضوری چشمگیر داشت و از نزدیک شاهد تظاهرات خونین در میدان ژاله بود . شبی پس از سخنرانی در یکی از مساجد به دست نیروهای ساواک بیرجند دستگیر شد اما با هوشیاری از زندان رهایی یافت و از آن پس نامش در صحیفه یاران امام به ثبت رسید . با پیروزی انقلاب اسلامی و بازگشایی مجدد دانشگاهها به ادامه تحصیل پرداخت و با شخصیتهای چون آیت الله بهشتی و استاد مطهری رابطه ای تنگاتنگ داشت.

چندی نگذشت که در سیزده آبان ۱۳۵۸ به همراه تعداد دیگری از دانشجویان پیرو خط امام لانه جاسوسی آمریکا را به تصرف درآوردند.به اعتقاد سایر دانشجویان او یکی از چهره های فعال فتح لانه جاسوسی آمریکا بود و بارها به نمایندگی در تجمع مردم حضور می یافت و به روشنگری می پرداخت.

در کنار این مهم ، با برپایی درس اخلاق و زبان عربی ، به آموزش عده ای از دانشجویان همت گماشت .

در این ایام بود که با دختری متدین از بستگانش پیمان بست و مدتی پس از این مثیاق ، آشیانه پربرکت احمد با تولد سمیه تنها یادگارش رنگی دیگر گرفت.

به درخواست دادسرای انقلاب اسلامی بیرجند به این شهرستان مراجعت نمود و با اقتدار مسئولیت فرماندهی سپاه پاسداران این منطقه را پذیرفت. دوران خدمتش در سپاه مقارن بود با نواخته شدن طبل جنگ و آغاز حرکت کور منافقین و فعالیت تروریستهای اقتصادی و ملاکین غاصب.

سه بار منافقین تصمیم به ترور وی گرفتند و کروکی منزلش در خانه های تیمی به دست آمد. اما هر بار با عنایت خدا به گونه ای محفوظ ماند.

احمد رحیمی که تنها به اعتلای اسلام می اندیشید با درایت و صلابت در برابر تمامی جریانات منحرف داخلی ایستادگی کرد و پس از کسب تکلیف از محضر امام (ره) به شایستگی به عضویت شورای فرماندهی سپاه منطقه ۴ خراسان و سرپرستی واحد اطلاعات این سپاه منصوب گردید و خدمات ارزنده ای از خود بر جای گذاشت . با فوت پدر و بی سرپرست ماندن خانواده ،علی رغم اصرار زیاد مسئولین به بیرجند مراجعت نمود و به فعالیت های آموزشی و عقیدتی بین جوانان سپاه و بسیج و سایر نهادها پرداخت . او با حفظ سمت بارها برای بررسی وضعیت نیروهای لشکر ۵ نصر به جبهه رفت.

همسر محترم ایشان می گوید : گاهی پیش می آمد که مدت بیست روز از محل حضورش بی اطلاع بودم . یکی از مبارزان افغانی پس از شهادت احمد تعدادی از عکسهای او را در سنگرهای افغانستان به ما نشان داد و ما تازه فهمیدیم که احمد در نهضت افغانستان علیه شوروی نیز سهیم بود.

در زمستان ۱۳۶۱ به شوق حضور مداوم در جبهه به همراه خانواده به خوزستان هجرت کرد و در اواخر همان سال بر اثر اصابت ترکش به پای چپش مجروح شد . احمد که دلداده سنگر بود پس از بهبودی نسبی در عملیات والفجر ۱ مورخ ۲۴/۱/۱۳۶۲ حماسه ای پایدار از خود به یادگار گذاشت و در حال حمل مجروحین و شهدا بار دیگر مجروح گردید. اما با همان حال آرپی جی یکی از رزمندگان را بر دوش نهاد و بر بلندای خاکریز ایستاد و چندین تانک دشمن را منهدم کرد . با اصابت گلوله تانک ، هنگام اذان ظهر ، جبهه شرهانی شاهد عروج پرستویی بود که با پیکری شرحه شرحه جام وصل را سر کشید. پیکرش پس از بیست و پنج روز در جوار رحمت حضرت دوست در بوستان شهدای بیرجند آرمید. 

 

روحش شاد و راهش پر رهرو باد

راضيه ايزدي بازدید : 2 پنجشنبه 29 فروردین 1392 نظرات (0)

شهيد دكتر سيد احمد رحيمي فرمود :


 

           خدای متعال را به شهادت می طلبم که هدفی جز اصلاح امر مسلمانان ندارم .

راضيه ايزدي بازدید : 1 سه شنبه 27 فروردین 1392 نظرات (0)

ميچكد خون شهيدان روي ميدان

پر كشد جان شهيدان سوي جانان

با شهيدان پر كشيدن سوي ياران

مجلس ختم شهيدان در جماران

از شهيدان زنده گشته دين و قران

از شهيدان بر شكسته شاخ شيطان

تا قيامت مانده بر جا نام آنان

مجلس ختم شهيدان در جماران

جان فداي هر پيامي از جماران

اي خدا تو حفظ نما پير جماران

خانه و كاشانه ات گشته شهيدان

مجلس ختم شهيدان در جماران

راضيه ايزدي بازدید : 3 سه شنبه 27 فروردین 1392 نظرات (0)

 

شهيد دكتر سيد احمد رحيمي:

« دوست دارم در جایی به شهادت برسم که هیچ کس مرا نشناسد و احمد صدایم نزنند وناله هایم را جز خدا کسی نشنود.»

تعداد صفحات : 2

درباره ما
Profile Pic
به ياد شهيد دكتر سيد احمد رحيمي *************** «عضو مركز توسعه وبلاگ نويسي ديني خراسان جنوبي با كد عضويت 1151»
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    تا چه اندازه توانسته ايم حافظ خون شهدا باشيم ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 17
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 12
  • آی پی دیروز : 8
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 4
  • بازدید کلی : 274